ازادی و ازادگی
آنچه ما به عنوان آزادی طبقه بندی می کنیم، می تواند چیزهای زیادی در مورد آنچه که ما احساس می کنیم "زندانی یا برده" هستیم، بگوید. این می تواند یک اعتیاد، یک رابطه سمی، سلامت روان ما یا صرفاً استرس و مشغله زندگی باشد. چیزهای زیادی در زندگی وجود دارد که ما به شدت در آرزوی رهایی از آنها هستیم (و نیاز داریم) و من آنها را کم نمیکنم. با این حال، هدف این وبلاگ شناسایی این است که چگونه دیدگاه فرهنگ ما نسبت به آزادی (و نحوه دستیابی به آن) در نقطه مقابل آزادی کتاب مقدس قرار دارد. اگر چند دقیقه ای را صرف جستجوی "نقل قول های آزادی" در گوگل کنید، طعم خوبی برای درک فرهنگ ما از آزادی به شما می دهد. در اینجا یک مثال است؛ "آزادی که ما به دنبال آن هستیم، آزادی این است که خودمان باشیم و خودمان را ابراز کنیم."
در مکاتب مختلف اسلامی و غیراسلامی برداشتهای متنوعی از آن شده و هر مکتب به فراخور نگرش خود محدودیتهایی برای آن قائل است. بعضی از مکاتب در مبانی نظری خویش آزادی را مطلق انگاشته و برخی دیگر آن را مقیّد به شروطی میدانند.
امروزه، «آزادی» اغلب به معنای عاری بودن از پیامدها، قوانین یا محدودیتها به کار میرود تا بتوانیم آنچه را که میخواهیم انجام دهیم. به عبارت دیگر، بسیاری از مردم فکر میکنند که «آزادی» به این معناست که بتوانند هر کاری را که میخواهند انجام دهند، تا زمانی که مستقیماً به شخص دیگری آسیب نرساند. این یک سوءاستفاده رایج از کلمه "آزادی" است، از توصیف روند آزادی میفهمیم؛ که واژه آزادی بر ترک اسارت، رفع گرفتاری، گسستن بند، دفع قهر و غلبه دیگران، و فروافکندن بار سنگین تکالیف تحمیلی اطلاق میشود و از آن، پشت سر نهادن اسارت و انتقال از آن وضعیت به وضعیتی متضاد است. همچنین پی میبریم؛ که آزادی تنها به معنای یک حالت و و ضعیت نیست، بلکه به معنای سیر، از حالت اسارت به وضعیت آزادی هم میباشد.
بنابراین دفعه بعد که در یک مکالمه هستید و کلمه "آزادی" به میان می آید، این دو مورد را به خاطر بسپارید:
شماره1: بسیاری از مردم از "آزادی" به معنای انجام هر کاری که می خواهند استفاده می کنند تا زمانی که هیچ کس آسیبی نبیند. اما این یک تعریف نادرست است.
شماره 2: آزادگی واقعی این است که بتوانید آنچه را که باید انجام دهید، نه فقط آنچه را که می خواهید انجام دهید.